حاکم نیشابور برای گردش به بیرون از شهر رفته بود ، مردی میان سال در زمین کشاورزی مشغول کار بود . بی مقدمه به کاخ برگشت و دستور داد کشاورز را به کاخ بیاورند . روستایی بی نوا با ترس در مقابل تخت حاکم ایستاد.
آخرین اگهی های ارسالی چنی [دانلود اپلیکیشن چنی]
:: کارت بازی همستر دوشنبه 21 خرداد 1403
:: کارت های همستر 21 خرداد 1403
:: روسری پاییزه
:: چندعدد فلاکس استیل استوانه ۷۵۰ سی سی نو با جعبه
:: چند عددکتری ۵ لیتر استیل لوله لولهای نو
:: کارد و چنگال و کارد میوه خوری دسته رنگی
:: دورفرمان و کاور داشبورد پراید
:: شال کلاسیک
:: آموزش ورود به بازی همستر تلگرام
:: خریدار حواله
:: قاب گوشی سامسونگ مدل A34
:: نی نی لای لای با موتور بلغاری
:: گوسفند زنده بره نر ماده با پلاک بهداشتی پخش تمام نقاط تهران
:: پخش دام زنده گوسفند نر وماده
:: سریالهای جذاب ایرانی
:: مجسمه ثروت
:: کد مورس همستر 22 خرداد | کد مورس بازی همستر امروز سه شنبه 22 خرداد 1403
:: دستگاه یون تراپی
:: کمک فنر هوشمند
:: فلش ۱۲۸گیگ سندیسک با گارانتی مادامالعمر
:: باربری اهواز پک
لینک های ثابت [مشاهده تمام لینک ها]
- :: دانلود تقویم سال 1403 تقویم فوق العاده زیبا HD Wallpaper Calendar(بازدید :2289)
- :: قمر در عقرب چیست ؟ +جدول کامل روزهای قمر در عقرب سال 1403(بازدید :5955)
- :: طالع بینی جالب و نام سال 1403 برای متولدین تمام ماه ها 1403(بازدید :81)
- :: مهمترین رویداد های نجومی قابل رویت در ایران در سال 1403(بازدید :602)
- :: رنگ سال 2024 چیست؟ رنگ مد در سال 1403 اعلام شد(بازدید :2021)
- :: ویتامین های مورد نیاز پوست برای زیبایی و سلامت(بازدید :14335)
- :: معرفی پرفروش ترین فیلم های سال 2024 + جدول(بازدید :1693)
- :: جدیدترین مدل دکوراسیون شیک و لاکچری 2024(بازدید :75)
- :: تونل زمان عکس های دیدنی از سفر به گذشته(بازدید :3790)
حکایت حاکم نیشابور و مرد کشاورز
- :: بازديد: 4504
- :: دسته: اخبار خواندنی از دنیای وب / سرگرمی / شهر حکایت
حکایت بی توجهی شاها به سپاهش
- :: بازديد: 1642
- :: دسته: اخبار خواندنی از دنیای وب / سرگرمی / شهر حکایت
یکی از شاهان پیشین، در نگهداری کشور سستی می کرد و بر سپاهیان سخت می گرفت و آنان را در تنگدستی رها می کرد تا اینکه دشمن قوی و ظغیانگری به آن کشور حمله کرد. شاه به دست و پا افتاد و سپاهیان خود را به جلوگیری از دشمن فرا خواند، ولی آنها پشت کردند و از اطاعت فرمان شاه خارج شدند.
حکایت جالب نزاع چهار نفر بر سر انگور
- :: بازديد: 2139
- :: دسته: اخبار خواندنی از دنیای وب / سرگرمی / شهر حکایت
چهار نفر, با هم دوست بودند, عرب, ترك, رومی و ایرانی, مردی به آنها یك دینار پول داد. ایرانی گفت: «انگور» بخریم و بخوریم. عرب گفت: نه! من «عنب» میخواهم, ترك گفت: بهتر است «اُزوُم» بخریم. رومی گفت: دعوا نكنید! استافیل میخریم, آنها به توافق نرسیدند. هر چند همة آنها یك میوه، یعنی انگور میخواستند.
حکایت خواندنی گاو نر ملانصرالدین
- :: بازديد: 1812
- :: دسته: اخبار خواندنی از دنیای وب / سرگرمی / شهر حکایت
روزی ملانصرالدین تصمیم میگیرد گاو نر خود را به دلیل فشار اقتصادی و بیپولی برای فروش به بازار ببرد. تعدادی که از شرایط ناگوار ملانصرالدین مطلع بودند و میخواستند با استفاده از این فرصت گاو او را ارزان از چنگاش در بیاورند، نقشهای ماهرانه طرح ریزی میکنند.
حکایت اسیری که دشنام داد ولی پادشاه دعا شنید
- :: بازديد: 2674
- :: دسته: اخبار خواندنی از دنیای وب / سرگرمی / شهر حکایت
پادشاهی قصد کشتن اسیری کرد. اسیر در آن حالت ناامیدی شاه را دشنام داد. شاه به یکی از وزرای خود گفت: او چه می گوید؟ وزیر گفت: به جان شما دعا می کند. شاه اسیر را بخشید.
وزیر دیگری که در محضر شاه بود و با آن وزیر اول مخالفت داشت گفت: ای پادشاه آن اسیر به شما دشنام داد.