داستان فلسفی تبر دزد

داستان فلسفی تبر دزد

دهقانی تبرش را پیدا نمی کرد. به پسر همسایه شک کرد. او را زیر نظر داشت. رفتار پسرک عینا شبیه رفتار یک تبر دزد بود. حتی چهره اش هم چهره ی یک تبر دزد بود. حرف هایی که می زد چیزی  جز حرف های یک تبردزد نبود. تمامی حالت ها و رفتارهایش نشان از یک مرد تبر دزد داشت!